شیلات ایران

شیلات ایران | دگردیسی

سید مانی سیرنگ
شیلات ایران

جنین شناسی دوزیستان

گامتوژنز:

تبديل سلولهاي زايا به گامتهاي نر و ماده را گامتوژنز مي گويند .


سلولهاي زاياي بدوي (گامتها ):تكامل با لقاح آغاز مي شود ،فآيندي كه طي آن گامت نريا اسپرم با گامت ماده (اووسيت) مي پيونددو زيگوت را بوجود مي آورد.

فرضيه كروموزومي وراثت:

صفات هر فرد جديد توسط ژنهاي اختصاصي تعيين مي شود كه بر روي كروموزومهاي موروثي از والدين قرار دارند . در انسان تقريبا 35000 ژن بر روي 46 كروموزوم قرار دارد . ژنهايي كه بر روي يك كروموزوم قرار دارند غالبا با هم به نسل بعد انتقال مي يابندو از اين رو به آنها ژنهاي پيوسته مي گويند .

كروموزومها در سلولهاي سوماتيك به صورت 23 زوج مشابه يا همولوگ ظاهر مي شوند تا تعداد ديپلوئيد 46 را بوجد آورند .22 زوج همولوگ ،اتوزوم هستند و زوج 23 كروموزومهاي جنسي مي باشند .اگر زوج كروموزومهاي جنسي XX باشند فرد از نظر ژنتيكي ماده است و اگر اين زوج به صورت XY باشند فرد از نظر ژنتيكي نر خواهد بود .

در هر يك زوج كروموزوم از گامت ماده يا اووسيت و كروموزوم ديگر ا زگامت نر يا اسپرم مشتق شده است .بنابراين هر گامت تعداد 23 دارا مي باشد و پيوند گامتها هنگام لقاح مجددا عدد ديپلوئيد 46 برقرار مي سازند .

توليد مثل :

در توليد مثل جنسي تقسيم سلولي به طريقه ميوز و در نوع غير جنسي به صورت ميتوز مي باشد . به عبارت ديگر براي ثابت ماندن عدد كروموزومي در تقسيم ميوز براي تشكيل گامت بايستي كروموزومها به نصف كاهش پيدا كنند،تا هنگام تشكيل سلول تخم يا زيگوت عدد كروموزومي ثابت باقي بماند .

                                               ميتوز                                                                          ميوز

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                      

تقسيم ميتوز : ميتوز فرآيندي است كه طي آن سلول تقسيم مي شود و در نتيجه 2 سلول پديد مي آيد كه از نظر ژنتيك كاملا همانند سلول بالغ هستند .هر يك از اين سلولها نسخه كاملي از 46 كروموزوم والد را دريافت مي كند .

ميوز : نوعي تقسيم سلولي است كه در سلولهاي زايا صورت گرفته و منجر به ايجاد گامتها ي نر و ماده ،يعني اسپرم و اوول مي شود .

اجسام قطبي : در جريان ميوز از يك سلول اووسيت اوليه 4 سلول بوجود مي آيدكه هر يك حاوي 22 كروموزوم سوماتيك و بعلاوه يك كروموزوم X است.با اين وجود تنها يكي از آنها تبديل به گامت بالغ يعني اووسيت مي شود.سه سلول باقي مانده كه اجسام  قطبي ناميده مي شوند سيتوپلاسم كمتري دريافت كرده و در جريان مراحل بعدي تكامل ،دژنره مي شوند .  به همين روش از هراسپرماتوسيت اوليه 4 سلول بوجود مي آيد كه 2 تا از آنها 22 كروموزوم سوماتيك و يك كروموزوم X دارند و 2 تاي ديگر 22 كروموزوم سوماتيك و يك كروموزوم Y دارند .به اين ترتيب بر خلاف تشكيل اووسيت در اينجا هر4 سلول تبديل به گامتهاي بالغ مي شوند .

نقايص مادر زادي و سقطهاي خود بخودي : ناهنجاريهاي كروموزومي كه ممكن است به علت نقص در تعداد كروموزومها و يا در ساختار آنها باشد از علل مهم نقايص مادرزادي و سقطهاي خودبخودي محسوب مي شود .به طوري كه نخمين زده مي شود50%از بارداريها به سقطهاي خودبخودي منجر مي شود كه در 50% اين موارد اختلالات عمده اي در كروموزومها وجود دارد .بنابراين تقريبا 25% از جنينهاي سقط شده مربوط به نقايص كروموزومي است .شايعترين اختلالات كروموزومي كه منجر به سقط جنين مي شود عبارتند از:

 سندرم ترنرX 45 ، تريزومي 16

اختلالات كروموزومي علت 7% از نقايص مادر زادي بوده و جهش 8% ديگر است. شيوع اين ناهنجاريهاي كروموزومي از جمله عدم انفصال در زنان با افزايش سن ( بخصوص از35 سالگي به بعد) رابطه مستقيم دارد .

براي مثال جابجايي بين بازوهاي طويل كروموزومي 21 و 14 يكي از علل سندرم داوون است.از آنجايي كه كرموزومهاي 13،14،15،21 و 22 كنار هم جمع مي شوند ،جابجايي در آنها شايعتر است.

در مادران كمتر از 25 سال ميزان بروز سندرم داوون تقريبا 12000   تولد است .ولي در مادران 35 سال به بالا 1300   تولد و در مادران بالاي 40 سال 1100  تولد است. 

تغييرات مورفولوژيك درحين بلوغ گامتها :

اووژنز : بلوغ اووسيتها قبل از تولد آغاز مي شود.هنگامي كه سلولهاي زاياي بدوي به گنادها ي فردي كه از نظر ژنتيك مونث است بدل مي شوند تمايز يافته و تبديل به اووگوني مي شوند.تقسيمات ميتوزي در اكثر سلولهاي اووگوني ادامه مي يابد ولي در برخي از آنها در مرحله ميوز متوقف مي شوند.در طي چند ماه اول تعداد اووگونيها به شدت افزايش مي يابند به طوزي كه در ماه پنجم تعداد كل سلولهاي زايا در تخمدان به حداكثر ميزان خود يعني حدود 7 ميليون مي رسد.

در ماه هفتم اكثر سلولهاي اووگوني به غير از آنهايي كه نزديك به سطح هستند دژنره مي شوند .

روند تكامل اووسيتها در هنگام بلوغ جنسي : نزديك زمان تولد پروفاز ميوزI در تمام اووسيتهاي اوليه آغاز مي شود . اووسيتها ي اوليه در پروفاز باقي مي ماندوپس از فرارسيدن بلوغ جنسي تقسيم ميوز I را به پايان نمي رسانند.

تخمين زده مي شود تعداد اووسيتهاي اوليه هنگام تولد بين 700 هزار تا 2 ميليون باشد.در طول دوران كودكي بيشتر اين تعداد از بين مي روند به طوري كه در آغاز بلوغ جنسي تنها 400 هزار اووسيت در تخمدان باقي مانده است كه كمتراز 500 عدد آنها در طي دوران باروري يك زن در فرآيند تخمك گذاري شركت خواهند كرد .

اين حقيقت كه خطر تولد نوزادان با ناهنجاريهاي كروموزومي با افزايش سن مادر بيشتر مي شود نشان مي دهد كه سلول اووسيت اوليه با گذشت زمان نسبت به آسيب ها حساستر خواهد شد.هنگام بلوغ مخزني از فوليكولهاي در حال رشددر تخمدان بوجود مي آيند كه به طور مداوم با پشتيباني فوليكولهاي بدوي كه تبديل به فوليكولهاي در حال رشد خواهند شد تامين مي شوند .در هر ماه 15 تا 20 فوليكول انتخابي از اين مخزن شروع به تكامل مي كنند و از سه مرحله مي گذرند.

1 محله اوليه يا پيش حفره اي 2 مرحله ثانويه يا حفره اي 3 مرحله پيش تخمك گذاري

مرحله حفره اي طولاني تر ازبقيه است ولي مرحله پيش تخمك گذاري درست قبل از تخمك گذاري است و فقط 37 ساعت طول مي كشد.

در هر سيكل تخمداني، تكامل در تعدادي از فوليكولها آغاز مي شود ولي يكي از آنها به بلوغ نهايي مي رسند و ساير فوليكولها دژنره شده و تحليل مي روند.هنگام بلوغ فوليكول ثانويه افزايش در هورمون L.H ديده مي شود كه موجب القاي مرحله رشدپيش تخمك گذاري مي شود .

اسپرماتوژنز:تكمل اسپرم هنگام بلوغ جنسي آغاز مي شود . در جنس نر سلولهاي بدوي تا زمان بلوغ به حالت خفته باقي مي مانند و تنها آن زمان است كه تمايز يافته و به اسپرماتوگوني تبديل مي شوند . اين سلولهاي پايه موجب رشد اسپرماتوسيتها ي اوليه مي شوند كه با انجام 2 تقسيم متوالي ميوز 4 اسپرماتيد بوجود مي آورند .اسپرماتيد نيز دچار يك سري از تغييرات به نام اسپرميوژنز مي شود كه شامل :

1 تشكيل آكروزوم 2 تراكم هسته 3 تشكيل گردن،قطعه مياني و دم 4 از بين رفتن قسمت اعظم سيتوپلاسم .

زمان لازم براي تبديل اسپرماتوگوني به اسپرم تقريبا 64 روز است. 

چرخه تخمدان : هنگتم بلوغ،جنس مونث تحت تاثير دوره هاي منظم ماهانه قرار مي گيرد. اين دوره هاي جنسي توسط هيپوتالاموس كنترل مي شود.هورمون آزاد كننده گنادوتروپين (GnRh )، مترشحه از هيپوتالاموس،ير روي سلولهاي بخش قدامي هيپوفيز نيز اثر كرده و سلولهاي اين بخش به نوبه خود گنادوتروپين را ترشح مي كند.

اين هورمونها FSH و LH نام دارندو موجب تحريك و تنظيم تغييرات دوره اي چرخه تخمداني مي شود.

در ابتداي هر چرخه، تخمدان تحت تاثيرFSH ،15 تا 20 فوليكول اوليه (پيش حفره اي)تحريك مي شوند تا رشد كنند.اين هورمون براي پيش برد تكامل فوليكولهاي بدوي به فوليكولهاي اوليه كافي نيست،ولي فوليكولهاي اوليه بدون آن مي ميرند و تحليل مي روند .بنابراينFSH اين تعداد فوليكول اوليه را از مخزن كه مرتبا در حال تشكيل فوليكولهاي اوليه است، نجات مي دهد.در شرايط طبيعي فقط يكي از فوليكولها به بلوغ كامل مي رسند و در هر 2 مورد فقط يك اووسيت از تخمدان آزاد خواهد شد.

در اواسط دوره ماهانه سطح LH به طور ناگهاني افزايش مي يابد و در نتيجه:

1-    غلظت فاكتور پيش برنده بلوغ بالا مي رود و تقسيم اول ميوز در اووسيتها كامل شده،ميوز 2 آغاز مي شود.

2-    توليد پروژسترون از سلولهاي استروماي فوليكول آغاز مي ش.د كه به اين مرحله لوتئنيزه شدن گفته مي شود.

3-    فوليكول پاره شده و تخمك گذاري رخ مي دهد.

تخمك گذاري : در روزهاي قبل از تخمك گذاري ،تحت تاثير FSH و LH به طور ناگهاني افزايش مي يابدو در نتيجه تقسيم اوليه ميوز در اووسيت كامل مي شودو فوليكول وارد مرحله پيش تخمك گذاري مي شود.ميوز2 نيز شروع مي شود  ولي تقريبا سه ساعت در مرحله متافاز متوقف مي شود.به طور همزمان سطح تخمدان به طور موضعي برجسته مي شود و در راس برجستگي لكه كوچكي كه فاقد رگ خوني است،ظاهر مي شودكه استيگما نام دارد.غلظت زياد LH فعاليت كلاژناز را افزايش داده و باعث هضم رشته هاي كلاژن اطراف فوليكول مي شود. پس از آن اووسيت به حالت شناور به خارج از تخمدان رانده مي شود.

لقاح :‌به تركيب گامتهاي نر و ماده و تشكيل سلول n 2 كروموزومي اوليه را لقاح مي گويند .

تسهيم :‌وقتي سلول تخم به مرحله 2 سلولي رسيد ،دستخوش يك سري تقسيمات ميتوزي مي شود كه در نهايت ايجاد يك توده 12 تا 16 سلولي به نام مورولا مي كند.اين توده سلولي داراي يك بخش بيروني بوده كه تروفوبلاست را پديد مي آورد و از تروفوبلاست تشكيلات جفت آينده ايجاد مي شود.

توده داخلي جنين بلاستوسيت را پديد مي آورد كه در آن حفره اي به نام بلاستوسل ايجاد مي شود.از بلاستوسيت ،جنين آينده يا آمبريوبلاست ايجاد مي شود.

لانه گزيني : ديواره رحم شامل سه لايه است كه از داخل به خارج عبارتند از:

1 آندومتر 2- ميومتر 3- پري متر

چرخه قاعدگي آندومتر تحت تنظيم هورمونهاي پروژستروني و استروژني كه بر اساس LH و FSH مي باشد تنظيم مي گردد.در هنگام لانه گزيني ديواره احم حداكثر قطر خود را پيدا مي كند و آماده پذيرش جنين آينده مي باشد.

لايه تروفوبلاست كه در آينده بخشهاي تغذيه اي جنين را ايجاد مي كند خود به دو لايه سيتوتروفوبلاست و سنسيتوتروفوبلاست تقسيم مي شوند.

توده سلول دروني به دو لايه اپي بلاست و هايپوبلاست تقسيم مي شود كه اصطلاحا به آن جنين دو لايه مي گويند .در اين زمان حفره اي به نام حفره آمينوتي ايجاد مي شود كه در مجاور سلولهاي اپي بلاست مي باشد.

از جفت هورموني به نام HCG (گنادوتروپين جفتي انساني) ترشح مي شود كه اين هورمون جدار رحم را براي جنين تا انتهاي بارداري كامل و مكفي مي سازد.

گاستريلاسيون  (سه لايه اي شدن) : در طي هفته سوم اتفاق مي افتد .به اين شكل كه سلولها از ناحيه اي به نام گره هتسن و با حركت عرضي در بين دو لايه اپي بلاست و هايپوبلاست مهاجرت مي كنند و به مرور اين سلولهاي مهاجر بين دو لايه اپي بلاست و هايپوبلاست قرار مي گيرد.سلولهاي اپي بلاست ،اكتودرم آينده و هايپوبلاست آندودرم آينده را پديد مي آورند.لايه مياني اين دو ، مزودرم است.

1 لايه زاياي اكتودرم موجب تشكيل اعضاء و ساختارهايي مي شود كه برقراري ارتباط با دنياي بيرون را بر عهده دارد.

الف) دستگاه اعصاب مركزي ب)دستگاه اعصاب محيطي ج)اپي تليوم حسي گوش،بيني و چشم د)پوست و مشتقات آن يعني مو و ناخن و ... و)غده هيپوفيز ،غدد شيري و غدد عرق با ميناي دندان.

2 لايه مزودرم  : تشكيل دستگاه عروقي يعني قلب،شريانها،وريدها،عروق لنفاوي و تمام سلولهاي خوني و لنفي بدن از لايه مزودرم است.علاوه بر آن دستگاه ادراري تناسلي يعني كليه ها ،گنادها و مجاري آنها (بجز مثانه) هم از مزودرم بوجود مي آيند و نهايتا طحال و بخش قشري غدد فوق كليوي از مشتقات لايه مزودرم هستند.

لايه آندودرم:در اين لاليه پوشش اپي تليال دستگاه گوارش ،دستگاه تنفسي و مثانه را بوجود مي آورد.همچنين تشكيل پارانشيم تيروئيد،پاراتيروئيد،كبد و لوزالمعده بر عهده اين لايه است.نهايتا پوشش اپي تليال حفره صماخي و مجاري شنوايي از لايه آندودرم منشا مي گيرد

نكته مهم : دوره روياني يا دوره اندام زايي از هفته سوم تا هفته هشتم تكامل به طول مي انجامد و زماني است كه هر يك از سه لايه زاياي اكتودرم ، آندودرم و مزودرم موجب ايجاد برخي از بافتها و اعضاي اختصاصي بدن مي شود.در پايان دوره روياني دستگاههاي اصلي بدن كاملا تشكيل شده اند و بدين ترتيب شكل اصلي بدن از نظر ظاهر خارجي در انتهاي ماه دوم قابل شناسايي خواهد بود .از همين جا مشخص مي شود چرا هفته سوم تا هشتم در تكامل طبيعي اهميت ويژه اي دارد و حساسترين مرحله از نظر ايجاد ناهنجاري ساختماني است.

تشكيل نوتوكورد : تورفتگي سلولهاي پيش نوتوكوردي از طريق حفره اوليه يا گره هنسن در امتداد سري به سمت جلو پيشرفت مي كند و در نهايت يك طناب سلولي توپر به نام نوتوكورد را بوجود مي آورد .ناحيه سري را اصطلاحا سفاليك مي گويندو در ناحيه دمي اكتودرم و آندودرم به صورت محكم به هم چسبيده و ناحيه كلوآك را پديد مي آورند كه مي تواند در مهره داران پست،مخزني براي دفع فراورده هاي كليوي باشد.

چگونگي تشكيل لوله عصبي (سيستم عصبي): اكتودرم خلفي جنين در انتهاي هفته سوم با تغييرات زير بخشهاي عصبي مختلف را پديد مي آورد.بدين صورت كه در ناحيه سر برجسته تر و در ناجيه دمي نازكتر مي گردد.مراحل مختلف تشكيل اين لوله به صورت ايجاد چينهاي عصبي ،شروع و پس از رسيدن لبه ها ي اين چينها به هم مجموعا ناودان عصبي ايجاد مي شود.با تكامل ناودان عصبي از ناحيه سر به طرف دم نهايتا لوله عصبي حاصل مي شود.دو سر اين لوله در ابتدا كاملا باز مي باشد، اما به تدريج در روز 25 ،ناحيه سري و در روز 27 ناحيه دمي آن مسدود مي گردد.ابتدا ناحيه سري حجيم شده و پس از آن اين ناحيه به سه بخش مختلف به نامهاي پروزانسفال مزانسفال و رومانسفال تبديل مي شوند.

با تقسيمات بعدي پروزانسفال خود تقسيم شده و 2 بخش به نامهاي تلانسفال و ديانسفال را بوجود مي آورد.از تلانسفال ،نيمكره هاي مخزني اوليه و از ديانسفال حبابها يا بيرون زدگيهاي چشم و نيز اپي فيز ،تالاموس و هيپوتالاموس و قسمتي از هيپوفيز را پديد مي آيد.

مزانسفال بدون هيچ تغييري باقي مي ماند و در آينده پل مغزي و بخشهاي اطراف آنرا بوجود مي آورد .

رومانسفال خود به 2 قسمت تقسيم مي شود.

1 متانسفال كه از آن مخچه پديد مي آيد 2- ميلانسفال كه اين نيز پديد آورنده بصل النخاع مي باشد. 

د رحين تشكيل لوله عصبي بخضهايي به نام ستيغهاي عصبي يا نورال كرست به صورت سلولهاي پراكنده جدا شده و به اطراف مهاجرت مي كنند و به صورت توده هاي سلولي مجزا گانگليونها يا عقده هاي عصبي را پديد مي آورند.

جنين دو زيستان :‌به علت آسان بوده مطالعه در خصوص اين نوع جنينها ،به علت آبزي بودن و مطالعه آسانتر برخي تحقيقات جنين شناسي نيز بر روي جانوران انجام مي گيرد.تخم ريزي در اين جانوران مثل ساير مهره داران به كمك هورمونهاي مترشحه هيپوفيز معمولا نيز با شروع فصل بهار آغاز مي شود .قطر تخم دوزيستان در حدود 1 تا 3 ميليمتر است ئ در هر بار تخم ريزي حدود 2 تا 3 هزار تخمك از كلوآك جانور ماده به داخل آب رها مي شود .اس1رمها نيز توسط جانور نر در آب رها شده و لقاح خارجي انجام مي شود.يعني تركيب اسپرم و تخمك در خارج از بدن جانورانجام مي گيرد.

سول تخم قورباغه داراي يك قطب جانوري و يك قطب گياهي است .قطب گياهي داراي اندوخته (اندوخته زرده ) بيشتري است و هسته در همان قطب قرار دارد و قطب جانوري داراي اندوخته كمتري بوده و لذا روشن و شفاف است.

غشاء‌تخم قورباغه نازك بوده و اين قطبها در مقابل نور قابل تشخيص مي باشد.

تخمك تا زماني كه لقاح نيافته ،داخل آب د رجهات مختلف قرار مي گيرد.اما پس از لقاح چاخش كرده و در جهت نيروي ثقل قرار مي گيرد.بدين ترتيب قطب نباتي د رپائين و قطب جانوري در بالا قرار مي گيرد .سلول تخم از اطراف توسط مايع لزجي احاطه مي شود كه اين ماده ،لزج و تلخ مزه بوده و موچب محافظت تخم در برار عوامل مهاجم و ساير ماهيها خواهد بود .از طرف ديگر اين ماده لزج باعث مي شود تخمها در آب متورم شده و به حالت شناور قرار مي گيرند.

تخمهاي لقاح يافته در جهت نيروي ثقل قرار گرفته و توسط جداري به نام پرده كوريول احاطه مي شود كه در حقيقت اين غشاء‌مانع عبور اسپرمهاي ديگر خواهد شد.لقاح در دوزيستان در قطب جانوري صورت مي گيرد و 40 دقيقه پس از ورود اسپرم غشاء‌لقاحي تشكيل مي شود و پرده كوريول به طور كامل اطراف سلول تخم را احاطه مي كند.

پديده بعد بوجود آمدن هلال خاكستري مي باشدو اين هلال حدود 1 ساعت و 10 دقيقه تا 2 ساعت و 10 دقيقه پس از لقاح پديد مي آيد.(اعداد فوق در دماي 20 درجه محاسبه شده اند ).به محض ورود اسپرم و ايجاد لقاح تقارن نيز مشخص مي شود .يعني ناحيه سو و دم جنين آينده معلولم مي شود .به اين نحو كه محل ورود اسپرم سر جنين و نقطه مقابل آن ناحيه دمي را تشكيل مي دهد.

مرحله لاروي : فرق لارو وجنين در قورباغه اين است كه جنين قورباغه غير متحرك بوده ولي لارو قدرت تحرك را دارد .در ضمن بساري از اندامها و دستگاههاي بدن لارو فعال بوده ولي در جنين غير فعالند.

مرحله پيش دگرديسي :‌حدود 10 روز پس از لقاح لارو قورباغه كامل و مقدمات پيش دگرديسي آغاز مي شود .لارو دو زيست حدود 10 تا 15 ميليمتر طول دارد ولي در مرحله پيش دگرديسي كه 4 تا 7 هفته طول مي كشد اندازه لارو بزرگتر شده و به تدريج سر بزرگتر و جوانه هاي دست و پا ظاهر مي شود .دراين زمان طول لارو به 45 ميليمتر مي رسد.

مرحله دگرديسي :« به مجموعه تغييراتي اطلاق مي شود كه در آن دوزسيت از زندگي آبزي به زندگي هوازي وارد مي شود .طول مدت دگرديسي در قورباغه حدود 10 روز است.در اين مدت لارو تغذيه چنداني ندارد و در عين حالي كه تغييرات وسيعي در بدن او ايجاد مي شود از وزن جانور نيز كاسته مي شود .مهمترين تغييرات دگرديسي عبارتند از

1 نمو جوانه هاي دست و پا و تحليل رفتن دم 2 بزرگ شدن سر و كامل شدن ضمائم دهاني(بوجود آمدن تغذيه گياهي )‌3 بوجود آمدن زبان 4 مطبق شدن پوست بدن  5 تبديل تنفس آبششي به ششي.

در حدود 3 ماه پس از لقاح حيوان به مرحله بلوغ كامل مي رسد

مكانيسم دگرديسي : عوامل موثر در دگرديسي ،ترشحات دو غده تروئيد و هيپوفيز است.غدده تيروئيد در جلو گردن و هيپوفيز در ريز مغز قرار دارد .فعليت ترشحي هيپوفيز نيز تحت تاثير هورمون TSH غده هيوفيز مي باشد.به اين صورت كه هورمون مذكور غدع تيروئيد را فعال و موجب ترشح تيروكسين از غده تيروئيد مي شود.به اين شكل كه اگر غده تيروئيد جانوري را برداريم در مرحله لاروي متوقف مي شود و فقط اندازه جانور بزرگتر مي شود و دگرديسي در او پديد نمي آيد و بر عكس اگر لارو را با تكه هاي تازه تيروئيد تغذيه كنيم ،متامورفوز (دگرديسي) در او سرعت مي گيرد.

مشتقات مزودرم د رقورباغه : 3 قسمت مجزا از مزودرم به نامهاي مزودرم محوري ، سوميت ، مزودرم جانبي- شمكي

مزودرم محوري :‌طناب پشتي يا نوتوكورد را بوجود مي آورد.

سوميتها : خود به 2 بخش تقسيم مي شوند 1 اسكلروميوتوم 2 گنونفروتوم

اسكلروميوتوم : خود به دو بخش 1 اسكلروتوم كه در تشكيل اسكلت و 2 ميوتوم كه در تشكيل عضلا ت نقش دارند .  

گنونفروتوم : مجاري كليوي و ادراري را بوجود مي آورند.   گنونفروتوم پديد آورنده مجاري ادراري و تناسلي است يعني نفروتومها لوله هاي ادراري و از قسمت ديگر گنادها يا غدد جنسي پديد مي آيد.بدين صورت كه در جنس مذكر مجاريWolf پديد آورنده مجاري تناسلي آينده و مجاري muller پديد آورنده مجاري تناسلي آينده در جنس مونث است.

مزودرم جانبي-شكمي : شامل 2 لايه است .يكي احشايي و ديگري خارجي به نام مزودرم جانبي يا سوماتيك نام گذاري مي شود.بين 2 لايه مزودرم جداري و احشايي حفره عمومي قرار دارد.

تكامل جنين در انسان : فاصله زماني بين آغاز هفته نهم تا تولر را دوره جنيني مي نامند. اين دوره با تكامل بافتها و اعضاي بدن و نيز رشد سريع بدن مشخص مي شود.طول بدن جنين معمولا با طول فرق سر تا نشيمن (قد نشسته ) و يا طول فرق سر تا پاشنه پا (قد ايستاده) نسان داده مي شود.اين اندازه گيري بر حسب cm بيان مي شودو با سن جنين بر حسب هفته يا ماه در ارتباط است.رشد طولي بخصوص در طي ماههاي سوم،چهارم و پنجم چشمگير است .حال آنكه وزن جنين بيشتر طي دو ماه آخر بارداري افزوده مي شود.

تغييرات ماهانه : يكي از چشمگيرترين تغييرات دوره جنيني كاهش سرعت رشد سر در مقايسه با ساير قسمتهاي بدن است.در آغاز ماه سوم سر تقريبا نصف قد نشسته را تشكيل مي دهد و در قد ايستاده


موضوعات مرتبط: جنین شناسی ابزیان ، دوزيستان
برچسب‌ها: جنین شناسی دوزیستان , دگردیسی , گامتها , ميتوز

تاريخ : دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۱ | 11:35 PM | نویسنده : سید مانی سیرنگ |

تولید مثل در دوزیستان

تولید مثل

بیشتر دوزیستان در آب تخم گذاری می کنند. بنابراین بعد از مدتی که لارو از تخم بیرون می آید در آب زندگی کرده و بزرگ می شود. تا آنکه بر اثر دگردیسی به مراحل بلوغ (رسیدگی) می رسد.

تخم های دوزیستان با یک یا چند لایه غلاف یا پوشش ژلاتینی پوشیده شده است.

دوزیستان

پوشش تخم های بعضی از قورباغه های آبزی پس از خارج شدن از بدن جانور ماده باد می کند و توده ای تشکیل می دهد که حتی ممکن است از خود جانور بزرگ تر باشد.

پوشش تخم، آن را در برابر برخوردها و خشکی ناشی از تبخیر نگهداری کرده و در برابر حمله های دشمنان نیز مقاوم می سازد.

شکل توده تخم و پوشش ژله ای آن، در هر گونه از دوزیستان، مشخص و متمایز است:

 

- تخم های وزغ ها به صورت رشته های دراز است.

- تخم های غوکان به صورت توده ای است.

سمندرهای آبزی به شکل توده های کوچک تخم گذاری می کنند و تعدادی از گونه ها نیز تخم های تک تک می گذارند.

- تخم سمندر های زمینی غالباً به وسیله ی پایه یا ساقه به اشیاء می چسبد.

غوک اسمین تیلوس (sminthilus) کوبا فقط یک تخم می گذارد.

- در مقابل یک وزغ بزرگ بوفامارینوس (bufa marinus) ممکن است تا 32000 تخم بگذارد.

     
دوزیستان        دوزیستان

مراحل لاروی بسیاری از غوکان و وزغ ها تا چندین ماه طول می کشد. در حالیکه لاروهای غوک بزرگ امریکایی دو سال وقت لازم دارند تا دگردیسی کرده و به صورت غوک کامل درآیند.

دوزیستان

لاروهای سمندرها از لحاظ شکل عمومی به پدر و مادرشان شباهت دارند و در ابتدای زندگی دارای اندام های حرکتی (دست و پا) هستند و دهانی دارند که با آن می توانند جهت تغذیه شکار کنند.

لاروهای وزغ ها و غوکان بچه قورباغه یا کله آویز (Tadpole)      نام دارد.

سر و بدن با هم توده تخم مرغی شکلی تشکیل می دهند، دم دراز بوده و در بین باله های میانی قرار دارد.

آبشش های داخلی بوده و از غشاء نازکی پوشیده شده است.

اندام ها در اواخر زندگی لاروی ظاهر می شوند. در اندام های جلویی تا هنگام دگردیسی درون پوششی پنهان است و ...

آرواره به صورت واقعی وجود ندارد  در عوض دو صفحه ی شاخی وجود دارد که برای خرد کردن جلبک ها و تکه های غذایی کوچک داخل آب، به کار می آید.

دگردیسی عبارتست از تغییر محسوسی که شامل بخش های زیر می باشد:

  1. 1- به وجود آمدن یک دهان پهن و از بین رفتن آرواره های شاخی
  2. 2- از بین رفتن آبشش ها، بسته شدن شکاف های آبششی و پیدایش  شش ها
  3. 3- به وجود آمدن پاهای جلویی
  4. 4- تغییر درازی روده از نوع دراز گیاه خواری به شکل کوتاه گوشت خواری
  5. 5- جذب دم و باله های میانی
دوزیستان

هنگامی که این تغییرات در حال رخ دادن است جانور در سطح آب به سر می برد.

دربخش سطحی آب تنفس به به وسیله ی آبشش و شش، هر دو امکان پذیر است و برای تغذیه می تواند از شکار حشرات استفاده کند.

پاها ممکن است قبل از جذب و ناپدید شدن کامل دم ظاهر شود. در این هنگام جانور قادر است در زمین های نمناک به سر برد و برای جلوگیری از خشک شدن در شکاف ها  ترک ها پنهان گردد.

در این حال گاهی درجریان یک رگبار تند ممکن است ناگهان هزاران بچه وزغ و غوک پدیدار شوند.

بعضی از سمندرهای زمینی در حفره های نمناک تخم گذاری می کنند و غالباً توسط جانور ماده نگهداری می شوند.

دوزیستان

از این تخم ها لاروهایی بیرون می آید که یک مرحله ی زندگی آبزی دارند. اما غالباً سمندرها سیر تکامل را داخل تخم طی می کنند و بچه ها به شکل رسیده (بالغ) بیرون می آیند.

بعضی از انواع غوکان نیز هنگامی که درون تخم هستند بالغ می شوند.

اما در هر دو حالت (چه تکامل بیرون از تخم انجام شود و چه داخل آن) جنین ها دارای آبشش های پهن و نازکی هستند.

یک نوع وزغ اروپایی (alytes) با رشته هایی تخم هارا در اطراف پاهای عقب خود در هم می پیچد تا آنکه لاروها آماده ی رها شدن در آب شوند.

بعضی از غوکان (غوکان بی زبان) تخم هایشان را در جیب های پوستی که به صورت جداگانه در پشت جانور وجود دارد نگهداری می کنند تا اینکه دگردیسی رخ دهد.

دوزیستان

غوک کیسه دار تخم هایش را در پشتش نگه می دارد.

قورباغه کیسه دار (گاستروتکا) توده ی تخمی را در پشت، زیر یک لبه پوستی جای می دهد.

برخی غوکان مناطق حاره برای تخم ها آشیانه ای از مواد ژلاتینی تهیه می کنند (در بعضی از گونه ها لاروها به داخل آب افتاده و بقیه مراحل تکامل را در آشیانه به اتمام می رسانند.)

سمندر اروپایی تخم گذار – بچه زا ست. ماده چندین جنین را در داخل بدن در مدت 10 تا 12 ماه نگه می دارد !!!!!

سمندر آلپی یک یا دو جنین نگه می دارد که قبل از تولد کاملاً تکامل می یابد.

مدت زمانی که دوزیستان برای گذراندن دوره های دگردیسی و رسیدن به سن بلوغ طی می کنند در نمونه های مختلف بسیار متفاوت است.

دوزیستان

دوزیستان کوچک ممکن است در دو سالگی بالغ شوند ولی در انواع بزرگتر این زمان طولانی تر خواهد شد.

مدت عمر دوزیستان فقط در نمونه هایی از آن ها که در باغ های جانور شناسی نگهداری می شوند مشخص شده است.

سمندر غول 55 سال

وزغ اروپایی 36 سال

سمندر ببر 25 سال به صورت لاروی و 11 سال به صورت بالغ

دوزیستان

 

بعضی از وزغ ها یا غوکان را گاه گاهی به شکل زنده در حفره ها یا داخل درختان پیدا   کرده اند.

به نظر می رسد سال ها در آنجا زندانی بوده اند اما احتمالاً به خارج راه داشته اند زیرا که حتی اگر محیط مناسب باشد ولی به آن ها غذا نرسد کم کم از بین خواهند رفت.

 

منبع :

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=167554


موضوعات مرتبط: جنین شناسی ابزیان ، دوزيستان
برچسب‌ها: تولید مثل در دوزیستان , دگردیسی , جنین شناسی ابزیان

تاريخ : یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ | 11:45 PM | نویسنده : سید مانی سیرنگ |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.